عباس عبدی: با هم قهر نکردهایم/ در آبان ۹۸ طبقه متوسط به خیابان نیامد/ سال ۸۸ مخالف به خیابان آمدن اصلاحطلبان بودم/ روحانی فقط میخواست بنزین گران شود
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۱۱۷۶۳
در ماجرای آبان سال ۱۳۹۸، اعتراض عمومی به وضع معیشت بود. البته این وجه غالب بود. ترکیب معترضین و نحوه عمل آنان و بهانهای که برای حضور در خیابان داشتند، این ادعا را ثابت میکند.
سرویس سیاست مشرق- تکرار ماجرای آبان ۹۸ از جمله کلید واژهای است که این روزها در میان سخنان برخی اصلاح طلبان به وضوح قابل مشاهده است؛ هسته سخت اصلاحات با بزرگنمایی این دست جملات بازار ماجراجویی در خیابان را داغ نگه داشته و آن را میراث خود میدانند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عباس عبدی همواره با احتیاط به ماجرای سال ۹۸ ورود کرده است؛ او به «مشرق» میگوید: نگران حاشیه است؛ زیرا آنها بر خلاف طبقه متوسط شهری برخورد نکرده و میزان تخریبشان بالاتر است. آقای عبدی از جمله افرادی است که پیش از وقوع آبان ۹۸ در برخی جلسات هم اندیشی مربوط به گران شدن بنزین و هدفمندی یارانه حاملهای انرژی در دولت روحانی حضور داشته است.
عبدی می گوید: روحانی فقط به دنبال گران کردن بنزین و حل بحران کسری بودجه بود؛ او به هیچ عنوان به برنامه هایی که ما برای او تدیون کرده بودیم توجه نکرد! او نمیخواست پرداخت دائمی یارانه به مردم داشته باشد. حسن روحانی پس از موج افزایش قیمت حامل های انرژی وعده داده بود که یارانه آن را صرف دهک های پایین جامعه کند؛ وعده ای که مانند بسیاری دیگر از خبرهای خوش دولت تدبیر هیچ گاه به سرانجام نرسید.
شوک درمانی نئولیبرال ها در دولت روحانی با حمایت صندوق بین المللی پول به یک فاجعه بزرگ تبدیل شد که هزینه آن را دولت پرداخت نکرد. روحانی پس از افزایش قیمت سوخت در برابر دوربین رسانه ها حاضر شده و اعلام کرد به هیچ عنوان از افزایش قیمت بنزین خبر نداشته و او نیز مانند مردم صبح روز جمعه از ۳ برابر شدن آن مطلع شده است! عباس عبدی می گوید: آبان ۹۸ حادثه ای منحصر به فرد است، آتشفشانی به راه افتاد که حالا سرد شده است.
در ادامه گفتگو با عباس عبدی پیرامون بافت معترضان در آبان ۹۸ را میخوانید:
**************
** برخی در میان اصلاحطلبان بهصورت دائم تکرار میکنند که باید منتظر آبان جدیدی باشیم؛ اشاره بر آن است که طوفانی سهمگین درراه است، اما در خیابان علامتی برای این دست پیشبینیها وجود ندارد؛ اگرچه ممکن است فشار اقتصادی روی جامعه سنگینی کند، اما جامعه از شورش خیابانی پرهیز میکند؛ منظور از کلیدواژههایی چون تکرار آبان در برخی محافل سیاسی چیست؟
پاسخ به این پرسش مستلزم آن است که ابتدا به دو پرسش دیگر پاسخ داد. مطالبات و خواستههای عمومی چه بود؟ و راههای در دسترس مردم برای پیگیری این مطالبات کدامها است؟ هر کس برحسب پاسخی که به این دو پرسش بدهد، پاسخی متناسب با آن را درباره پرسش شما نیز خواهد داد.
در ماجرای آبان سال ۱۳۹۸، اعتراض عمومی به وضع معیشت بود. البته این وجه غالب بود. ترکیب معترضین و نحوه عمل آنان و بهانهای که برای حضور در خیابان داشتند، این ادعا را ثابت میکند. البته این علت اصلی و غالب است، بهطورمعمول علل دیگری هم وجود دارد که در شرایط خاصی ممکن است تجمیع و همپوشانی علل رخ دهد. چرا به این صورت اعتراض شد؟ بهاینعلت که هیچ شیوه قانونی و رسمی برای بیان اینگونه مطالبات وجود ندارد یا در دسترس نیست. اگر این دو پاسخ را بپذیریم، پس باید نتیجه گرفت، تا هنگامیکه مطالبات تأمین نشود و یا شیوههای مدنی اعتراض در دسترس نباشد، باید انتظار وقوع چنین حوادثی را داشته باشیم. البته هزینههای این اقدامات نیز میتواند موردتوجه جامعه برای تکرار قرار گیرد، ولی تا هنگامیکه شیوههای کمهزینه در دسترس نباشد، باید انتظار پیشامدهای مشابه را در کل کشور و یا مناطق خاص داشته باشیم. زیرا عاملان این رفتارها چندان هم از پیش طراحیشده و بر اساس محاسبه هزینه و فایده وارد خیابان نمیشوند.
** انتظار برای وقوع یک آبان جدید در تحلیل برخی اصلاحطلبان به معنای تلاش آنها برای کشاندن مردم به خیابان و تبلیغ خشونت نیست؟
موافقت با این گزاره مثل این است که کسی بد رانندگی کند، و خودروی او نیز نقص فنی داشته، و یکبار هم تصادف کرده باشد، بعد به او بگویند، انتظار داریم دوباره تصادف کنی. آیا این به معنای تشویق بهتصادف یا ایجاد تصادف است یا تحلیلی معقول برای جلوگیری از تصادف؟ حالا اگر یک نفر به او گفت که اصلاً نگران نباش، تندتر هم بروی مسئلهای نیست و دیگر اتفاقی نمیافتد، آیا او را نباید شریک در وقوع تصادف معرفی کرد؟ اگر من بگویم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و سپس عکس آن شود آیا مخاطب مرا مسخره نخواهد کرد؟
** اصلاحطلبان دائم توصیه میکنند لازم است گفتگوی فراگیر صورت گیرد یا میگویند نیاز به آشتی داریم؛ مگر جامعه قهر کرده که لزوم آشتی باشد؟
گفتگوی فراگیر فقط برای جلوگیری از حوادث ۱۳۹۸ نیست، بلکه ذاتاً یک نیاز است. البته گفتگو انجام میشود ولی نه در حدی که نیازمند آن هستیم. گفتگو مستلزم به رسمیت شناختن همه طرفهای جامعه از سوی دیگری است. مستلزم امکان اظهارنظر و انتشار آزادانه آن در فضای عمومی است. مهمتر از همه اینکه گفتگو باید ناظر به نتیجه نیز باشد، افکار عمومی فصلالخطاب باشد. البته اتفاقات ۱۳۹۸ میتواند یکی از موضوعات این گفتگو باشد. جامعه ایران قهر نیست، هنوز به مرحله قهر نرسیده است، ولی امکان چنین گفتگویی در عرصه عمومی را نیز ندارد
** شما در برخی جلسات با حضور سران قوا شرکت کرده و پیشنهادهایی داده و گفتگوهای سازنده صورت گرفته است، حتی چند یادداشت درباره گزارش آن دیدارها منتشر کردید؛ چقدر به اثربخشی این دست جلسات هماندیشی باید امیدوار باشیم؟
قطعاً اینها گامهای مثبتی است. البته قرار نیست هر کس که طرف گفتگو قرار میگیرد، هر چه گفت اجرا شود. این بیمعنی و غیرممکن است، ولی انتظار میرود که اگر نظر صائب و صحیح بیان میشود حتیالمقدور موردتوجه قرار گیرد و اگر نظر صائب نیست، پاسخ روشنی دریافت کند. به نظرم اصلاحطلبان و نیز سایر نیروها بدون تمایز میان آنان باید به این گفتگوها دعوت شوند، ایران را همه شهروندان ایرانی میسازند و هیچ گروهی ولو پرطرفدار بهتنهایی نمیتواند از پس مشکلات برآید.
** ازنظر شما در آبان ۹۸ جنس معترضان چه بود؛ چه کسانی در اعتراضات شرکت کردند؟
میتوان گفت که آنان شهروندان عاصی ولی از قشر حاشیهنشین بودند که چیز چندانی برای از دست دادن نیز نداشتند. برخلاف طبقه متوسط که تا حدی چیزهایی دارد که علاقهای به از دست دادنش ندارد حتی اگر عاصی باشد که از نحوه اداره کشور وزندگی خود خسته باشد و چشماندازی نیز پیش روی خود نبیند، ولی به علت بهرهمندی نسبی وارد تنش رادیکال نمیشود، یا حداقل تاکنون چنین رفتار کرده است. درحالیکه شهروند عاصی از جنس حاشیهنشین، حتی این ملاحظه را هم ندارد. با اطمینان میتوان گفت که عمده این اعتراضات یا از مناطق حاشیهای شروع شد و یا آنکه آنها بهسرعت و از روز بعد از آغاز اعتراضات سوار آن شدند و ابتکار عمل را در دست گرفتند. «بیصدا» بودن این گروهها در جامعه نیز شکل اعتراضات را که همراه با تخریب و خشونتورزی است تعیین کرد، زیرا آنان جز این راه دیگری را یا بلد نیستند یا پیش روی خود نمیدیدند.
جوان بودن معترضان شاید در نگاه اول خیلی طبیعی باشد، زیرا جوانان برحسب شرایط کلی خود رادیکال هستند و ارزیابی آنان از هزینههای رفتار خشن کمتر است. ولی مسئله فقط این نیست، شکافهایی در جامعه ایجادشده که محصول عوامل گوناگونی است و این شکاف حضور آنان را در حوادث آبان تقویت و تشدید کرد.
** چرا در رسانهها آبان ۹۸ پررنگ میشود؛ به نظر اعتراض در جامعه پرتکاپو و جوان طبیعی است؛ مثلاً دی ۹۶ هم التهابات کوچکی رخ داد، چرا سعی میشود بهگونهای القا شود که آبان ۹۸ یک اتفاق ویژه است؟
اعتراضات سال ۱۳۹۶ از عمق کمتری برخوردار بود. شاید بتوان گفت پیش زلزله بود. حتی خیلی از آنان بعد از به میدان آمدن، فوری راه خود را جدا کردند. تا حدی غیرمنتظره هم بود، پس از انتخابات ۱۳۹۶ و پیش از آغاز تحریمهای جدید، لذا با استقبال مواجه نشد، و حتی برخی به اصل این حرکت بدبین هم بودند. ولی در سال ۱۳۹۸، هم موضوع اعتراض و هم در برگیری آن و هم افزایش قیمتها ازجمله ارز، و هم قابلانتظار شدن پس از سال ۱۳۹۶، جملگی موجب گسترش اعتراضات به حاشیهها شد.
** اگر از نگاه تحلیل گران اصلاحطلب آبان ۹۸ اتفاق ویژهای در متن جامعه و یک هشدار بزرگ برای کشور است، چرا این دلسوزیها در سال ۸۸ از سوی این گروه انجامنشده و هشت ماه آتشافروزی در خیابان روی داد؟
اگرچه این دو جریان بهکلی متفاوت هستند، هم از حیث شناسنامهدار بودنشان یا شعارهایشان، یا عمق و گسترده اعتراضات و از همه مهمتر مدنی بودن آنها، ولی فارغ از این تفاوتها، تحلیل و ارزیابی بنده از آن حوادث و حتی شکلگیری آن با اغلب اصلاحطلبان تفاوت دارد، بهطورکلی مخالف آن اتفاقات بودم، البته این مخالفت باید پیش از انتخابات عملیاتی میشد، لذا با آن نحوه حضور انتخاباتی موافق نبودم و همه اینها را در تحلیلهای پیش از انتخاباتی خود نوشتهام. عوارض اتفاقات ۱۳۸۸ عمیق بود و سهم دو طرف را باید در این ماجرا تحلیل کرد. فراموش نکنیم که اتفاقات ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ نیز از آسمان نیامدند، در دل همین سیاستهای موجود شکل گرفت و امری غیرمتعارف نبود.
** پس از وقوع آبان ۹۸ جلسات تحلیلی و هماندیشی فراوانی در مراکز علمی برگزارشده و هدف آن بود تا علتهای این ماجرا تبیین شود؛ چگونه میتوان از وقوع شورشهای شهری چون آبان ۹۸ جلوگیری کرد؟
راههای مدنی و از طریق نمایندگی برای طرح اعتراضات و مطالبات مردم باید وجود داشته باشد. بهعلاوه حداقل نیازهای مردم ایران بهصورت متعارف تأمین شوند. گمان نمیکنم که جامعه انتظارات زیادی داشته باشد.
** آبان ۹۸ حدیث مفصلی است؛ اگر سری به خیابان بزنید متهم اصلی را دولت روحانی معرفی میکنند؛ چقدر با این جمله موافقید؟
میتوان به این پرسش دو پاسخ بلی یا خیر داد. ولی بهطور طبیعی درباره آن نمیتوان به نتیجه قطعی رسید. به نظر من میتوان اینطور هم دید که اتفاقات ۱۳۹۸، اگر یک حادثه منفرد بود و احتمال تکرارش دیگر نباشد، در این صورت باید جلوی آن به هر قیمتی گرفته میشد. در این صورت نسبت به عملکرد دولت در این مورد نقدهایی وجود دارد. ولی اگر آن اتفاقات را علامتی از آتشفشان بالقوه موجود در لایههای زیرین جامعه بدانیم، در این صورت باید گفت که چهبهتر که در آن مقطع بروز یافت و ظرفیت آتشفشان تا حدی تخلیه شد و اگر از آن واقعه درس بگیریم، طبعاً جلوی اتفاقات بزرگتر گرفته خواهد شد و این اعتراضات یک فرصت هم میتواند تلقی شود.
** شنیدهشده خود شما هم در برخی جلسات هماهنگی افزایش قیمت حاملهای انرژی پیش از آبان ۹۸ شرکت کردهاید؛ نتیجه آن جلسات چه بود؟
من نمیدانم که چه تعداد جلسات و با حضور چه افرادی بوده و چه گفتهشده است. ولی موضع من درباره یارانهها و قیمت حاملهای انرژی روشن است، چون بارها گفتهام. و هر جا هم دعوت شوم باکمال میل خواهم گفت. اکنون هم معتقدم که دولت باید آن را انجام دهد. مسئله من دو چیز بود، اول آزاد شدن قیمت حاملهای انرژی و بهینه شدن مصرف آن، دوم انتقال کامل تفاوت قیمت ناشی از این آزادسازی به جیب همه مردم، بدون هیچگونه تمایزی. معتقد بودم و هستم که این کار میتواند تا حدود ۵ درصد ضریب جیبی را کم کند. این کار فقط از طریق تعریف یک سبد انرژی شامل بنزین، گازوییل، نفت و گاز، برق و حتی با اضافه آبونان امکانپذیر است و مابهالتفاوت قیمت دارو را هم برای بیمه درمان مردم اختصاص دهند. این کار قطعاً به سود اقتصاد کشور، کاهش آلودگی هوا است و از همه مهمتر به بهرهمندی مردم و رفع فقر و ایجاد برابری بیشتر میانجامد. شنیدهام که دولت جدید هم درباره این طرح فکر میکند. آنچه اجرا شد، صرفاً یک افزایش قیمت بود که بهکلی با ایده فوق تفاوت داشت. کلاً آقای روحانی با آن ایده موافق نبود و آن را مستلزم پرداخت دائمی به مردم میدانست. طرح افزایش قیمت بنزین در شرایط کمپولی دولت انجام شد، که هدفش معلوم بود. درحالیکه ایده بنده را باید سال ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ انجام میدادند، و همان زمان هم گفتهام.
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحولات قفقاز تحولات افغانستان آبان 98 تجمعات خیابانی عباس عبدی روحانی بنزین قیمت حامل های انرژی اصلاح طلبان افزایش قیمت عباس عبدی آبان ۹۸
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۱۱۷۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست، باید تبدیل به ارزش افزوده شود.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
محمد خاتمی، لیدر جبهه اصلاحات به تازگی در سخنانی که سایت جماران آنها را منتشر کرد با طرح این کنایه که امیدواریم بزرگان کشور نگرانی این را داشته باشند که مشکلات را حل کنند(!) گفته است:
"تنها یک سال از برنامه چشمانداز ۲۰ ساله مانده است، باید ببینیم چرا به شاخصهای نهایی آن نزدیک نشدهایم."[1]
*اگرچه ایران اسلامی توانسته است به برخی اهداف خود در سند چشماندازه 20 ساله برسد و برخی از آنها هم نزدیک شود لکن سؤال خاتمی درباره برخی از شاخصها همچنان موجه است و باید به آن پاسخ داد...
نکته اول در قبال پاسخ به سؤال خاتمی این است که بخش زیادی از مجموع 20 سال متعلق به تحقق سند چشم انداز در اختیار مدیریت دولتی اصلاحطلبان بوده است و جا دارد آنها بیشتر از هر کس دیگری به مردم درباره میزان پیشرفت در سند چشمانداز گزارش بدهند.
نکته دوم این است که نمیشود از مسیر پیشرفت حرف زد اما از طوفانها و بلایا و درههای خطرناک دستکند شده در طول مسیر چیزی نگفت!
آقای خاتمی آیا میداند که اثر فتنه او و دوستانش در سال 88 بر سرعت پیشرفت کشور و زیاد شدن تحریمها علیه مردم ایران چه بود؟
3 دوره "تحریم انتخابات" که خاتمی حامی آن بود چه؟ آیا تحریم انتخابات که عملا به معنی هدف گرفتن شقیقه نظام سیاسی کشور است هیچ تأثیری در کاهش سرعت پیشرفت کشور نداشته است؟
"سیاهنمایی از اوضاع کشور و دعوت دائم مردم به خیابان" که قاتق نان اصلاحطلبان در شب و روز بود را چطور باید ارزیابی کرد؟
خاتمی باید بداند که بخش اعظمی از وقت و انرژی و تدبیر کشور طی 20 سال گذشته صرف مقابله با این توطئههای خانمانسوزی شده است که هر یک به تنهایی میتوانست تمام ابعاد زندگی و اقتصاد و معیشت و امنیت مردم را با مخاطره مواجه کند. اما نظام اسلامی در مقابل تمام این دسیسههای خطرناک ایستاد و در عین حال به یک هژمونی جهانی تبدیل شد که امروز نه تنها از معیشت مردمش دفاع کرده است بلکه همپیمانان خود در اقصی نقاط جهان را نیز زیر چتر حمایت خود دارد. و ایضا درخشش موشکهای ایران در آسمان تلاویو نیز که حتما به سمع و نظر آقای خاتمی رسیده است.
ملاحظه میشود که ایران علیرغم تمام توطئههایی که بخش بزرگی از آنها نیز عامل داخلی داشته؛ اما به جایگاه امروزینی رسیده است که عده کثیری در جهان با اطلاق هژمونی به ایران موافقت یافتهاند.
پس باید واقعیت مطلوب ایران را دید و البته سؤالات فوقالذکر را هم از آقای خاتمی و دوستانش پرسید!
درباره وضعیت پیشرفت ایران در سند چشمانداز 20 ساله همچنین خوانش این تحلیل 2 سال قبل مشرق که با عنوان "اشکها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟" منتشر شد نیز خالی از لطف نیست.
***
کارنامههایی که باید آنها را به مردم معرفی کرد
آیتا... محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) طی سخنانی در مراسم تجلیل از استادان منتخب این مرکز گفته است: استادان حوزوی باید از جهت معیشت تأمین شوند.
به گزارش شفقنا، او در عین حال تصریح کرده است: برخی از تلاش های آیت الله اعرافی در تأمین معیشت استادان به ثمر رسیده است.[2]
*اذعان آیتا... فاضل لنکرانی به کارآمدی مدیریت حوزههای علمیه یک اذعان باارزش و حاوی این معناست که کارآمدی نصبالعین برنامههای مدیریت حوزههای علمیه است.
کارآمدی موثر و دور از شعارزدگی و نمایش که میبینیم مورد اشاره استادان حوزه نیز قرار گرفته است و همگان وظیفه داریم برای معرفی آنها به مردم تلاش کنیم.
دقت شود که معنای "کارآمدی" و مدیریت اصولی همین است و باید اثرات چنین مدیریتی آنچنان ملموس باشد که جامعه هدف نیز بتواند دقیقا بدانها اشاره کند.
آیتا... علیرضا اعرافی که از اعضای مجلس خبرگان نیز هست؛ مدتی قبل در نامهای سرگشاده به رئیسجمهور با برشمردن ایرادات طرح نهضت ملی مسکن به عدم توانایی عمده مردم برای بازپرداخت اقساط این طرح اشاره کرده بود.[3]
***
نگاهی به الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" برای مهاجرین خارجی
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!
محمد کرمی، استاندار سیستان و بلوچستان به تازگی طی سخنانی در دیدار با جمعی از مدیران استانی و شهرستانی پیرامون ظرفیتهای صنعتی و پیشرفت این استان گفته است: همکاری ایران با کشورهای همسایه و برعکس باید در یک چرخه مثبت باشد تا موفقیت متقابل را ممکن سازد چون همه این کشورها مکمل یکدیگر هستند و باید از ظرفیتهای یکدیگر استفاده کنند.
به گزارش ایرنا، او به ارتباط ایران با افغانستان اشاره کرد و افزود: افغانستان درخواست کرده با کارخانههای فرآوری ایران به صورت مشترک سرمایه گذاری کند و از آن طرف بخشی از استخراج معادنشان را به این طرف بیاورند و از این طریق میتوانند از معادنشان استفاده کنند.
کرمی تصریح میکند: اگر اقتصاد افغانستان را درست کنیم قطعا اقتصاد ایران نیز بهره میبرد. از آن طرف نیاز نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم"![4]
*سخنان استاندار محترم کاملا صحیح است الّا در بخش آخر که میگوید با عنایت به پیشرفت ایران و توسعه همکاری با کشورهای همسایه از جمله افغانستان آنگاه نیازی نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم!
باید دانست که بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست؛ باید تبدیل به ارزش افزوده شود نه اینکه در اختیار اتباع خارجی قرار گیرد.
زیرا در این حالت مفهوم مرز و ملت و حکمرانی و پرچم مورد استشکال قرار میگیرد.
بله! ما با افغانستانیها برادریم و همدرد آنها در مصائب و مشکلات افغانستان هستیم. و ایضا بر اساس همین برادری و همکیشی بود که مهاجران جنگزده افغانستان را پذیرفتیم و همچنان نیز میزبان آنها (اعم از شیعه و سنی) هستیم.
اما به لحاظ منطق حکمرانی؛ افغانستانیها باید به کشورشان بازگردند و در خاک خودشان نموّ داشته باشند.
چه در این حالت است که سطح همکاریهای دو کشور نیز میتواند ارتقای بیشتری بیابد چون بخشی از جمعیت بازگشته؛ دارای استعداد و تخصصی هستند که در ایران اسلامی به دست آوردهاند و لذا اکنون که در سنین ثمردهی هستند، میتوانند کمککار کشور و حکومتشان باشند.
از سوی دیگر ایران اسلامی نه تنها در گستره جمعیت فعلی خود بلکه در گستره جمعیت بسیار بیشتر (که نیازمند آن است) نیز نیازمند تمام ظرفیتهای خویش است و هر توجیهی برای اختصاص بخشی از این ظرفیت به اتباع خارجی مسموع نیست. مگر همانطور که اشاره شد در حالت نیاز به نیروی کاری که مشاغلی را در داخل کشور میزبان بر عهده بگیرد که شهروندان بنا به هر دلیلی در آن شغلها نیستند. پدیدهای که البته در ابعادی از اقتصاد ایران هم بروز کرده و برای جبران آن میتوان در کنار افغانستانیها به اتباع کشورهای دیگری غیر از افغانستان هم نگریست.
منحیثالمجموع باید این مسئله نصبالعین مدیران حکمرانی خاصّه در وزارت کشور باشد که ترتیباتی اتخاذ کنند تا اتباع محترم افغانستانی نه تنها فیالفور به کشور مادر بازگردند بلکه تدابیری هم برای حاضرین افغانستانی در ایران (اعم از مجاز و غیر مجاز) لحاظ شود تا هم حضور معیشت و کارکرد آنها برای خودشان و برای حاکمیت ایران بهینه شود و هم اگر نیازی به کار یا تخصص آنان در بازار کار ایران وجود دارد؛ فیالفور به سمت آن شغل راهنمایی شوند.
این الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" بایستی مد نظر تمام مسئولان و مدیران کشور باشد و هرگز از آنها تخطی نکنند.
***
1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1630446
2_https://fa.shafaqna.com/?p=1788220
3_khabaronline.ir/xk5dz
4_https://irna.ir/xjQrZz